علاوه بر آگهی روزنامه بر دیوارهای شهر و روستا هم آگهی چسباندم و در سایت‌ها نوشتم. بیش از یک هفته افراد زیادی را جهت بازدید به محل پارک ماشین بردم تا صبح چهارشنبه 31 تیر افراد زیادی جهت شرکت در مزایده به محل دهیاری آمدند از آنها پذیرایی مردم و منتظر ذیحساب و مدعوین از فرمانداری و استانداری ماندم تا حدود ساعت ده صبح. نیامدند هرچه زنگ زدم ذیحساب گوشی را خاموش کرده بود. زنگ زدم بخشدار کسب تکلیف کردم.گفتند اگر ذیحساب نیامد مزایده را لغو کن بنه بر اساس قانون ضمن تبعیت از مافوق از شرکت کنندگان معذرت خواستم.و آنها رفتند.من دچار افسردگی شدم. تا یک روز از طرف بخشداری زنگ زدند رفتم.بخشدار گفت ماشین را چکار کردی گفتم میدانی ذیحساب همکاری نمیکنند.گفت جلسه مزایده را بنداز بخشداری اینها به روستا نمی آیند.گفتم باشه.و تاریخ این مزایده 3 شهریور در بخشداری تعیین شد. سوم شهریور ناظرآن استانداری و فرماندار تشریف آوردند اما کسی شرکت نکرد زنگ زدم به آنهایی که قول شرکت داده بودند گفتند قیمت ماشین سنگین پایین آمده دیگر نمی خواهیم. صورتجلسه امضا کردیمو...